تحقیق معادن و پتانسیل های اقتصادی در زاگرس زون ها و معادن فلزی و غیر فلزی
اطلاعات شما به امانت نزد ما نگهداری خواهد شد ، افتخار ما اعتماد شماست.
ارسال کلیه سفارشات از طریق پست پیشتاز تا 24 ساعت بعد از خرید صورت می پذیرد.
در صورت عدم رضایت هنگام تحویل محصول امکان برگشت وجه وجود دارد.
در زاگرس چین خورده حضور دویست گنبد نمکی تأیید شده است که برخی از آن ها دارای رخنمون درسطح و برخی دیگر فاقد رخنمون می باشند. اهمیت اقتصادی گنبدهای نمکی از لحاظ وجود ذخایری از کانی های فلزی، غیر فلزی و ذخایر هیدروکربوری در آنها می باشد. به گونه ای که در گنبدهایی نظیر : هرمز، گچین، پل، کنگان و ... ذخایر فلزی شامل : اورانیوم، پتاس، آهن (خاک سرخ)، عناصر نادر خاکی وجود دارد. ذخایر غیر فلزی در گنبدهایی نظیر : هرمز، قشم ،بستانه، گچین و ... شامل : نمک، گوگرد، ید، می باشد.تمام گنبدهای نمکی موجود در جنوب و جنوب غرب ایران در بخش های شرقی و جنوبی واحد ساختاری زاگرس چین خورده قرار دارند که متعلق به سری هرمز با سن پروتوزوییک پسین- کامبرین پیشین می باشند.
با نگاهي گذرا بر زاگرس كهن ميتوان دريافت، سرعت تخريب در سالهاي اخير شتاب بيشتري گرفته و بيم آن ميرود فرزندانمان نظارهگر زاگرسي خشك و تفديده از ميراث نياكانشان باشند. حضور چندين برابر ظرفيت احشام در مراتع در كنار تغيير اقليم كره زمين و بهرهبرداري غيراصولي و كوتاه مدت از رويشگاهها و نيز شكار غيرمجاز از جمله عوامل اصلي تهديدكننده زاگرس ميباشند. چالههاي زغال بلوط هنوز پابرجاست، صداي سم پازن جاي خود را به زنگوله داده و شرشر آب در لولهها گرفتار آمده تا به باغات كم بازده برسد. يقين كل و قوچي نخواهد ماند تا مستي كند و غمزه ميشي و واله بزي را تاب نياورده بر رقيب بتازد.
زاگرُس، طويل ترين رشته كوه ايران، در مغرب و جنوب كشور. رشته كوه زاگرس، با جهت شمال غربى ـ جنوب شرقى، به طول 1400 و عرض 100 تا 300 كيلومتر، از رشته كوه هاى نزديك درياچه وان در شرق تركيه آغاز مى شود و به مساحت حدود 000،332 كيلومترمربع در استانهاى آذربايجان غربى، كردستان، كرمانشاه، ايلام، همدان، لرستان، خوزستان، چهارمحال و بختيارى، اصفهان، كهگيلويه و بويراحمد، فارس و كرمان تا نزديك بندرعباس و تنگه هرمز در استان هرمزگان امتداد دارد زاگرس/ زاگروس را برگرفته از نام يونانى قوم ايرانى ساگارتى/ آساگارتى (به معناى سنگ كن)، ساكن در اين نواحى دانسته اند. ايرانيان به جهت تشابه اين رشته كوه با طاق، آن را پاطاق ناميده اند. اين رشته كوه، در دوره قاجار با استناد به نوشته هاى اروپاييان، زاگروم/ زاگرس/ زاگروس ناميده مى شد. از زمان پهلوى اول در منابع فارسى، نام اين رشته كوه زاگرس ذكر شده است. در دوره مادها ، انواع فلزات از كوه زاگرس استخراج مى شد و حتى نفت نيز در اين منطقه شناخته شده بود كه به روغن مادى شهرت داشت. در اين دوره، يكى از راه هاى مواصلاتى مهم سرزمين پارس با بين النهرين همان گردنه پاطاق (راه فعلى كرمانشاه ـ قصرشيرين) بوده است. به گردنه پاطاق، عقبه حُلوان، دروازه آسيا و دروازه زاگرس نيز گفته مى شد. در زمان ساسانيان ، نيز شهرهاى مركزى سرزمين پارس با تيسفون از طريق همين گردنه متصل مى شدند. پس از فتح حلوان در سال نوزدهم، مسلمانان براى ورود به نواحى داخلى ايران مى بايست از رشته كوه زاگرس مى گذشتند، اما به سبب ناآشنايى با فنون رزم در نواحى كوهستانى و رعايت احتياط، عمليات آنان به وقفه افتاد . بااين همه، در سال 21، مسلمانان باگذر از تنگه پاطاق، شهرهايى چون دينَوَر، قرميسين، نهاوند، و هگمتانه را فتح كردند. سپس به تدريج طوايف عرب در نواحى رشته كوه زاگرس ساكن شدند. رشته كوه زاگرس، همواره مانع طبيعى حملات مهاجمان به دو سوى اين رشته كوه بوده ، به طورى كه در دوره هاى صفويان و افشاريان ، زاگرس (پاطاق) به لحاظ سوق الجيشى اهميت داشت و نيروهاى عثمانى با پاسبانى از اين بخش از زاگرس، راه نفوذ به بين النهرين را بسته بودند. نادرقلى افشار ، پس از دورزدن گردنه پاطاق، به قشون عثمانى حمله و گردنه را آزاد كرد . در زمان كريم خان زند نيز كشمكشهاى بسيار بر سر حكمرانى بر منطقه زاگرس صورت گرفت و او مى كوشيد با تسلط بر كوهستان زاگرس، موقعيت خود را تثبيت كند .در زمان فتحعلى شاه قاجار، طبق عهدنامه ارزروم، در 19 ذيقعده 1238 مرزهاى دو كشور ايران و عثمانى به همان حدود مرزها در زمان نادرشاه تثبيت شد و اراضى كوهستانى (زاگرس)، به دولت ايران تعلق يافت . در زمان حمله عراق به ايران (1359ـ1367ش)، يكى از اهداف مهم عراق براى عبور از رشته كوه زاگرس، تصرف تنگه پاطاق بود كه در پى مقاومت نيروهاى ايرانى ميسر نشد، اما شهرها و آباديهاى واقع در رشته كوه زاگرس براثر بمب بارانها آسيبهاى فراوان ديدند.
رشته كوه زاگرس از گذشته، كوههاى اين رشته كوه، همچون بيستون، و معبرهاى واقع در آن از گذرگاه هاى مهم زائران كعبه و عتبات عاليات و منطقه مناسبى براى مبادلات و واردات كالا به نواحى داخلى ايران بوده است .اين رشته كوه با نام زاگرس در منابع جغرافى نويسان مسلمان نيامده است. در قرن چهارم، ابن حَوقَل از كوهى عظيم با نام بهستون/ بيستون در هشت فرسخى قرميسين (كرمانشاه) نام برده و به غار و تصويرِ حك شده بر آن اشاره كرده است. مؤلف حدودالعالم نيز در همين دوره ، بدون ذكر نامى از زاگرس، كوهى عظيم در ناحيه پارس را وصف و به محدوده كوه و قلل (شاخهاى) متعدد آن اشاره كرده كه منطبق با قسمتهايى از رشته كوه زاگرس است . همچنين ابودلف خزرجى به معادن طلا، نقره، سرب، جيوه و سنگ معروف الجَمَست در اين كوهستان اشاره كرده است. به سبب اهميت زياد منطقه پاطاق در رشته كوه زاگرس، جغرافى نويسانى همچون مقدسى از آن با عنوان عقبه حلوان و ابودلف خزرجى، طاق حجّام ياد كرده اند و در ديگر منابع، به گردنه طاق يا گريوه طاقِ گَرا/ كزا/ كسرى ، پايطاق/ پاطاق اشاره شده است . همچنين گستردگى رشته كوه زاگرس، كه خود از چندين رشته كوه تشكيل شده، موجب شده است كه كوههاى مهم واقع در آن چون زردكوه، كبيركوه و دنا به استقلال موردتوجه قرار گيرند. رشته كوه زاگرس از نظر جنس، نوع، بافت، پيوستگى و پراكندگى به دو بخش اصلى زاگرس چين خورده و زاگرس مرتفع تقسيم مى شود :
1) زاگرس چين خورده، به بخش غربى و جنوبى اين رشته كوه اطلاق مى شود و از مشخصه هاى آن تاقديس هاى كشيده و بزرگ است. اين بخش از زاگرس در راستاى زاگرس مرتفع، به عرض حدود 150 تا250 كيلومتر، تا خليج فارس و تنگه هرمز امتداد دارد و چون در محدوده بيرونى كوههاى مرتفع زاگرس واقع است، زاگرس خارجى نيز ناميده مى شود. ضخامتِ رسوبات در اين بخش از زاگرس بيش از هفت هزار متر است. اين رسوبات از جنس دولوميتى (سنگ معدنى متبلور نيمه شفاف)، تبخيرى، آهكى، ماسه سنگى و تخريبى است. بخش اعظم ذخاير نفتى در اين بخش از زاگرس قرار دارد. تكوين زاگرس چين خورده به سه مرحله تقسيم مى شود كه عبارت اند از: مرحله پلاتفرم، مرحله بزرگ ناوديس ، و مرحله پس از كوهزايى. از مهم ترين كوههاى زاگرس چين خورده، گِنو، شب و گاوبست/ گاه بست هستند.